خانم اسين چلبي بيست و دومين نوه مولانا كه براي دومين بار به ايران سفر كرده است در همايش شمس مولانا به بيان رابطه اين دو عارف پرداخت.
اسين چلبي بيست و دومين نوه مولوي در همايش شمس مولانا با محوريت ايجاد دوستي بين خوي و قونيه به ايراد سخنراني پرداخت و گفت: از بزرگاني شنيدم كه در جاهايي كه از اوليا و بزرگان ياد ميشود، به خصوص اولياءالله آن اوليا در جمع حضور دارند و ما چون به خاطر شمس تبريزي دور هم جمع شده ايم و ميزبان ما شمس است.
وي كه براي دومين بار به ايران سفر ميكند عنوان كرد: حدود هشت قرن است كه جناب مولانا كه در جهان امروزي در خير بزرگترين متفكران به شمار ميآيد مردم را به دوستي و يگانگي و به سوي حق و رسول خدا و بهرهگيري از احاديث و آموزهها دعوت كردند. به همين خاطر مولويخوانها وظايف مهمي داشتند و مثل دانشگاههاي امروز سهم بسزايي در رساندن پيام مولانا عهدهدار بودند.
به گفته بيست و دومين نوه مولانا از سلطان ولد، مولانا 800 سال پيش ميگويد كه بايد دورنگيهاي حاكم برداشته شود و قطره را به اقيانوس رساند. بايد همدلي جاي رنگها و منيتها را بگيرد.
اسين چلبي با طرح اين پرسش كه چه كسي جناب مولانا را به اين مرحله رسانده است ادامه داد: معلوم است كه شمس تبريزي. شمس تبريزي فقط به دوستي معنوي قناعت نكرد و شمس و مولانا يك روح بودهاند در دو تن.
وي با بيان اينكه شمس و مولانا اولين بار يكديگر را در شام و سپس قونيه ملاقات كردند بيان داشت: اين دو عاشق حق چه صحبتهايي كه با هم نكردند و طبيعي است كه مريدان مولانا از اين كه ميديدند وي همه وقتش را با شمس ميگذراند بناي حسادت گذاشتند.
چلبي افزود: شمس از اين بحثها رنجوده خاطر شد و قونيه را ترك كرد و به شام رفت. مولانا از اين فراق بسيار رنجيده خاطر شد و گوشه نشيني اختيار كرد كه بيشتر سرودههاي ديوان كبير براي اين دوره است.
قائم مقام بنياد مولانا در كشور تركيه اظهار داشت: كارواني به سرگردگي سلطان ولد به شام ميرود و شمس را به قونيه برميگرداند. ولي شمس در اثر همان حركات و حسادتها بار ديگر قونيه را ترك مي كند و ديگر كسي از او خبر ندارد.
به گفته چلبي مولانا در آيينه شمس اين را ديد كه اول با خودمان آشتي كنيم و به صلح برسيم و بعد به صلح كل جهان بينديشيم.
وي خاطرنشان كرد كه امروز در تركيه روز معلم است. در اينجا احترام عميقم را نسبت به تمام معلمان چه شاغل، چه بازنشسته و چه دانشگاهيان ابلاغ ميكنم.